دقت کردید انسانهای صادق به صداقت حرف هیچکس شک نمیکنند و حرفِ همه را باور دارند. انسانهای دروغگو تقریبا حرف هیچکس را باور ندارند و معتقدند که همه دروغ میگویند . انسانهای امیدوار همواره در حال امیدوار کردن دیگرانند . انسانهای نا امید همیشه آیه یاس میخوانند . انسانهای حیله گر معتقدند که همه مشغول توطئه هستند . انسانهای شریف همه را شرافتمند میدانند . انسانهای بزرگوار بیشترین کلامشان ، تشکر از دیگران است. انسانهای نظر بلند هرکاری برای هرکسی میکنند بازهم با شرمندگی میگویند: ببخشید که بیشتر از این از دستم بر نیامد . انسانهای تنگ نظر هرکاری برای هرکس انجام دهند ، چندین برابر می بینندش . انسانهای بامحبت در نهایت مهربانی همه را با جانم ، عمرم ، عزیزم خطاب میکنند. انسانهای متواضع تقریبا در مقابل خواسته همه دوستان میگویند: چشم سعی میکنم اما انسانهای پرتوقع انتظار دارند همه در مقابل حرف هایشان بگویند چشم . انسانهای حسود همیشه فکر میکنند که همه به آنها حسادت میکنند . انسانهای دانا در جواب بیشتر سوالات میگویند: نمیدانم . انسانهای نادان تقریبا در مورد هر چیزی میگویند: من میدانم!!!
خسته شدم خسته ی هر چی درده
رو دوش من درد هزارتا مرده
جنگ با این همه غم و غریبی
یکی بگه رسم کدوم نبرده
بهار و پاییز و زمستون چیه ؟
برگ درخت من همیشه زرده
وقتی زمونه رو گرفته از من
دلم دیگه دنبال چی بگرده ؟
ای دلخور از گریه ...
مرد پر از گریه ...
بغض ترک خورده ...
دریاچه ی مرده ...
با گریه جاری شو ...
بازم بهاری شو ...
با درد خلوت کن ...
از غم شکایت کن ...
هزارتا خورشید واسه ی ما کم
دنیا بدون عشق خیلی سرد
ه باید بسازه و بسوزه با غم
دلی که بازیچه ی داغ و درده
حتی به خوابمم روز خوش ندیدم
بپرس از این چشمها که خواب رفته
منتظره کدوم خوشی بمونم
دنیا مگه چی داشت و رو نکرده
ای آرزوی دیده ی بینا چگونه ای؟
وی مونس دل من تنها چگونه ای؟
ای نور چشم مهر و گل بوستان حسن
ما بی تو درهمیم تو بی ما چگونه ای؟
خدایا تنها پناه خستگی هام تویی
مهربان پروردگارم
سلام
می بینی؟هنوز از رو نرفته ام!
هنوز هم می خوانمت ، شرمگین تر و گناه آلوده تر از قبل!!
آفریدگارم
جز تو در این زندان تنگ زندگی پناهی ندارم.
مرا به درگاه پر مهرت می پذیری؟
شنیده ام از آنها که با تو یکی شده اند
شنیده ام
که لطفت بی نهایت و مهرت بی کران است
آری می دانم که در دایره ی مهرت مرا هم جایی هست
که اگر نبود ، لایق بودن نبودم!
خدای مهربانم!
نگذار در این روزگار دو رنگی و سنگدلی ،
مهربانی از یادم برود... .
نگذار بدی هایی که از این نامردمان دیده ام،
کینه شود و سیاه کند دلم را.
نگذار روزی برسد ،
که دلم برای سادگی خودم تنگ شده باشد!